Grave

Grave Of The Fireflies

Grave

Grave Of The Fireflies

سفر به دیگر سو

آدما عجیب. هواگرفته و مه آلود. زمین سرد . دلت خالی از همه چی. آدما عجیب شدن. دارم میرم یه جای جدید. حس غریبونگی رو میشه رو پلک صورتم حس کرد که این وقت روز سنگینی میکنه. دیگه تحمل نگاه هاشون رو ندارم. دلم میخواد پاشم برم. اما باید تا ایستگاه بعدی صبر کنم. 

کاش میتونستم یه سیگار بکشم. 

فضا سنگینتر میشه. داره میترکه.

 اها. خوبه. یه بارون میتونه یه کم عوض کنه حس اینجا رو . چون بارون همیشه بارونه. هر جا.

 اما آدما هنوز عجیبن.

صندلی مامان بزرگ

نمیدونستم چی میگی. میشستیم رو صندلی چوبی کنده کاری شده خونه مامان بزرگ. صندلی ها رو یادت میاد. یادت میاد فرش قرمز زیر پامون که روش میخوابیدیم و از تو آینه ریز گچبری ها دنبال خودمون میگشتیم. اون دو تا صندلی و یه تیکه فرش که جلوی شومینه بود با اون قاب عکسا. همیشه قابهای روی شومینه رو جابه جا میکردم. هیچ موقع عکس دوست نداشتم. مامان بزرگ که رفت صندلی ها ماله من و تو شد. تو هم که رفتی ماله من شد. نمیدونستم چی میگی.

بوچلی

صدای بوچلی پخش میشه. کتاب فوئنتس تو دستاته. رو تختی. سیگار پشت سیگار. نفسهات تشنه ی دودن . دلی نداری . فکرت اما همینجاست. همینجا که نشستی. همینجا. جایی که به انتظاره غیر منتظره ای شدی که در باز شه . بیاد. بیاد بشینه کنارت بدون اینکه چیزی بگی. بوچلی میخونه. 
 Non e giusto che una donna 
per paura di sbagliare 
non si possa innamorare, 
e si deve accontentare 
di una storia sempre uguale, 
di una vita da sognare. 

Le tue parole

Andrea bocelli

عشق در یک نگاه

موسیقی گوش کن همیشه داییم میگف   صدای بیت ای موزیک رو میشنوی؟ این دنیاست تو صدا   دنیا همینه تو موسیقی   تو هم تو موسیقی میری  میری همراه موسیقی وقتی حسش کنی   زندگی میکنی با موسیقی  حرف میزنی  حس کن  بذار بره تو   موسیقیرو میگم