از خواب می پرم . خیس عرق. پا می شم میرم آب میخورم. ساعت چهار و ده دقیقه است. موبایلم و همینجوری چک میکنم. می بینم نوشتی برام بیا. میرم توی تخت موبایل رو کنار خودم میزارم. میرم تا آشپزخونه و سریع برمیگردم رو تخت. یکبار دیگه به موبایلم نگاه میکنم.
چاقو رو میزارم رو مچ دست چپم.
دارم میام.