یه روز خیلی معمولی . من بودم . همه بودن. همه معمولی. همه باهم هیچ فرقی نداشتیم. مثل هم. هر چی داشتیم مال هم بود . هر کی بودیم مال هم بودیم. هیچ عشق دو نفره ای نبود . شادی بود. روح تازگی بود. دستام پیش هر کسی که میرفت خالی برنمیگشت. کمبود نبود . اینجا هم نبود . جاش عجیب بود. غریب بود. همه با هم برای هم میرقصیدیم. چشمامون بسته .
اما معمولی.